نويد کرمانی را از هنگام ترجمه مقالهای با نام «نجف، واتيکان شيعه» شناختم که در نشريه آلمانی اشپيگل چاپ شده بود و من آن را از ترجمه عربیاش در روزنامه النهار لبنان به فارسی برگرداندم و با فاصله يکی دو روز، در سايت خبری شفقنا انتشار يافت و بازتاب بسياری هم پيدا کرد. مقالهاش گزارشی ناب و خواندنی بود از سفر به عراق و ديدار و گفتوگو با برخی از مراجع نجف و از همه مهمتر با آيتالله سيستانی.
بهتازگی کتابی از کرمانی به فارسی ترجمه شده است تا نشان دهد که يکی از جنبههای ناشناخته قرآن، «خواندنی» بودن آن است؛ بدين معنا که جذابيتهای تلاوت قرآن و زيبايیهای بینظير زبانی، از ويژگیهای اين کتاب مسلمانان است.
کتاب زبان به مثابه معجزه با ترجمه خانمها مليحه احسانینيک و ليلا ذوالقدری، در واقع چکيدهای است از رساله دکتری و مشهورترين اثر وی با نام «خدا زيباست»، که در 21 نوشتار کوتاه خواننده را با فضای شفاهی قرآن آشنا میکند و سه پيوست کتاب (شامل يک گفتوگو، يک سخنرانی و يک مقاله) چهره روشنتری از نويد کرمانی را به نمايش میگذارد؛ هر چند پيشگفتار مهرداد عباسی بر ترجمه فارسی دربردارنده گزارش نسبتاً جامعی از فعاليتهای علمی کرمانی است.
برای آگاهی از حس و حال اين کتاب و نگاه هنری کرمانی به اين مقوله، بخشهایی از آن را بخوانيد:
همان گونه که شهر کهن عربی هنری نمايشی بود و نه ادبيات در معنای امروزی آن، قرآن نيز در اصل کتاب نيست، يعنی کتاب به معنايی که ما امروز تصور میکنيم نيست، قرآن خواندنی است... قرآن بر خلاف عهدين، حتی پس از اختراع دستگاه چاپ نيز مطلقاً متنی خواندنی باقی مانده است. متن مکتوب قرآن امری فرعی است و نقشی بيش از کمک به حفظ کردن آن ندارد.
در کشوری مانند مصر حتی امروز هم تلاوت قرآن قاریای مشهور برنامهای صرفاً مذهبی نيست. تلاوت قرآن از رويدادهای هنری مهم جوامع سنتی عربی است که مسلمانان و مسيحيان، پارسايان و هنردوستان در آن شرکت میکنند.
قاری نه تنها بسته به طبع خود (تقريباً) تمام امتيازات اجراهای هنری و خلاقانه را لحاظ میکند، بلکه بالاتر، بداههسرايی هم میکند. وقتی صدای قاریِ برانگيخته از ابراز احساسات شنوندگان – همانند «الله يفتح عليک» و «يا بلبل النيل» - اوج میگيرد، وقتی شنوندگان با شور و شعفِ خودجوش از او میخواهند آيهای را دوباره تکرار کند، اين را چه بايد ناميد؟
وقتی قاری میخواند و حاضران با همسرايی به گونهای پاسخ میدهند «الله» که ضربآهنگ آن همه حاضران را فرا میگيرد، آيا اين موسيقی نيست؟
يکی از نمونههای تأثير سازنده ادبی قرآن نيز خود ادونيس است. زبان شعریِ او زبان قرآن را در خود جذب کرده است تا زبان شعرش را از نو تغيير دهد و از درون ويران کند.
قرآن همواره مبدأ تجربههای جديد است و اين تجربهها به پذيرندگی و خلاقيت شنونده بستگی دارند و از اين تجربهها هر بار جنبهها و انعکاسهای ديگری از پيام ابلاغی پديدار میشود. از ديدگاه نظريه هنر در دوره مدرن، تنوعپذيری و فضاهای خالی قرآن، يعنی دقيقاً همان ويژگیهای قرآن که غالباً در قرآنپژوهیهای غربی تقبيح میشوند، ناگهان به معيار حُسن قرآن بدل میشود. اتفاقی نيست که در ميان شاعران غربی، علاوه بر روکرت و گوته، کسی چون جيمز جويس زبان قرآن را تکريم کرده است.
پست بوک؛ پارهنوشتههای در باب فرهنگ و کتاب