اگر امروز تحولات پيرامونیِ خود و نحوه تعامل مردان سياست خارجی با آن را در جنبههای مختلف زندگی خود مشاهده میکنيم، امر تازهای نيست؛ کنشهای داخلی و شرايط بينالمللی و سياست خارجی سه عنصری است که به گفته دکتر روحالله رمضانی تأثير متقابلی بر يکديگر دارند؛ نظريهای که آن را «تعامل سهجانبه پويا» ناميده و کتاب «تاريخ سياست خارجی ايران؛ از صفويه تا پايان پهلوی اول» را بر همين بنياد نوشته است.
او به ما میگويد که اگر باور عمومی بر اين است که سياست خارجی بيش از اصول و عرفِ قانون اساسیِ داخلی، از محيط بيرونی تأثير میپذيرد، واقعيت اما، دستکم در تاريخ ايران چيز ديگری را نشان میدهد و چهره واکنشی اين سياست را نمايان میکند.
آنچه از نام کتاب برمیآيد بررسی سياست خارجی از دوران صفویه (879) تا پايان پهلوی اول (1320) است، اما عمده بحث مربوط به مطالعه اين موضوع در سالهای پس از جنبش مشروطه و بيش از آن در دوره رضاشاه است و در آن دوره هم بيش از همه به مناسبات ايران و روسيه میپردازد.
اشاره نويسنده به:
پررنگ بودن نقش تشيع در تصميمگيریهای حوزه سياست خارجی از دوران صفویه به بعد و محو شدن اين نقش در دوران رضاشاه،
چرخش رويکرد حاکمان از خوشايند شخصی و الحاقگرايی در سقفهای ناممکن تا پيش از دوران پهلوی به يکپارچکی ملی و سامانبخشی مرزها با شعار «همسايه خوب»،
و تأکيد او بر تأثير ويرانگرانه سياست وقتکشی رضاشاه در نافرجام بودن کار وی،
از نکات برجسته اين کتاب است.
اين کتاب خوب، تنها يک چيز کم دارد و آن مقدمه مترجمان آقای دکتر روح الله اسلامی و خانم زينب پزشکيان است که اگر بود، خواننده هم با نسخه اصلی کتاب بيشتر آشنا میشد که کجا و کی چاپ شده و هم با سهم مترجمان در برگردان کتاب، که چگونه آن را ميان خود تقسيم کردهاند.
پست بوک فضايی برای آشنايی بيشتر با جامعه و فرهنگ