هم‌لذت شدن با مسافران

از سفر، هر چه و به هر زبانی که بگويند و بنويسند کم است. بازخوانی سفرنامه‌های گذشتگان، گفت‌وگو با مسافران حرفه‌ای، شنيدن تجربه‌های ناب گردشگران، خواندن يادداشت‌های تلخ و شيرين کوله‌گردان و کاناپه‌خواب‌های اين‌ور آب و آن ور آب، راهی است برای شريک شدن در لذتی که آنان برده‌اند و ما می‌شنويم، و تازه‌هايی که آنان يافته‌اند و ما می‌خوانيم.

دنيای بی‌سفر دنيايی است يکنواخت و بی‌روح، و آدم نامسافر انسانی است که بی‌شک تجربه‌ای کم‌مايه‌تر، آموخته‌ای کم‌بهاتر، و ديده‌ها و شنيده‌هايی ناچيزتر دارد. سفر است که روح زندگی را پوياتر و آهنگ کشف را در وجود آدمی شتابان‌تر می‌کند.

مجله فرهنگی آنگاه، يازدهمين شماره خود در تابستان سال نود و نه را به موضوع سفر اختصاص داده و در آن نزديک سی مقاله و مصاحبه و خاطره از سفر را پيش روی ما نهاده است. از حاج سياح تا منصور ضابطيان و از ايرج افشار تا ايران درودی، همه از سختی‌ها و زيبايی‌ها و از درس‌ها و عبرت‌های سفر گفته و نوشته‌اند. هر چند روی جلد مجله با نام و تصوير برادران اميدوار آراسته است، اما «آنگاه» آن دو را نماد مسافران ماجراجويی گرفته است که در قحط‌سال سفر پای در اين راه پرخطر نهاده و مسيری تازه را برای آيندگان هموار کردند.