
ايران از ديرباز، گاه مقصد و گاه گذرگاه مسافران بیشماری بوده است که از اين سو به آن سو میرفتهاند؛ شماری از اين بیشماران خاطرات و خطرات سفر خود را نوشتهاند و در آن ديدهها و شنيدههای تازهای را که در اين سرزمين يافتهاند، برای ما و شما به ارمغان نهادهاند. سياحانی که آينهوار زشتیها و زيبايیهای مردمان اين مرز و بوم را بازتاباندهاند و فرازها و فرودهای آنان را بازگفتهاند.
اينک داريوش شهبازی بيش از سيصد سفرنامه از نوشتههای سياحانی را که به ايران آمدهاند، احصا کرده و پس از نگارش زندگینامه کوتاهی برای هر يک، مهمترين بخشهای سفرنامه آنان را در برابر ما نهاده است.
به گفته وی، کهنترين اسناد و مدارک در حوزه سفرنامهنويسی در جهان، ايران را مبدأ اين رشته میدانند؛ زيرا نخستين سفرنامه به استناد تاريخ به دستور داريوش اول هخامنشی در باره رودخانه سند، خليج فارس و دريای سرخ نگاشته شده است.
نويسنده بر اين باور است که در دوره صفوی، به دو دليل ورود گردشگران فرنگی به ايران افزايش يافت: يکی تحولات فلسفی و علمی و دينی و اقتصادی اروپا پس از رنسانس بود که غرب به دنبال منابع درآمد میگشت و در پی يافتن بازارهای تازه بود، و ديگر قدرت و شکوه و جلال پرآوازه ايران که هم جاذبهای برای ديدار و هم مقصدی برای تجارت بود و هم رقيبی برای عثمانی که سودای تصرف اروپا را در سر میپروراند. فحوای سفرنامههای اين دوره حاکی از قدرت و اقتصاد خوب و اصلاح امور و رفتار پسنديده ايرانيان است.
پس از حکومتهای کوتهعمر افشاريه و زنديه، نوبت به قاجاريان رسيد که به ادعای شهبازی، اخلاق و فرهنگ در ميان حکام و درباريان و به تبع آن عامه مردم سقوط کرد و به همين دليل، ما شاهد اظهارنظرهای فراوان سياحان در باره فقر مادی و فرهنگی و فساد گسترده و عمومی هستيم.
نويسنده، نام سياحان را با ترتيب الفبای فارسی رديف کرده، کتاب خود را با نام آرمسترانگ (تی. بی) شروع میکند و با نام ييت (کلنل چارلز ادوارد) به پايان میبرد.
برخی از نامها با تصوير واقعی يا خيالی آنان آراسته است، برخی نمونههايی از سفرنامهها را هم در پی دارد، در برخی به مقالاتی در باره آنها هم اشاره شده، اما اطلاعات کتابشناختی کاملی از متن يا ترجمه آنها، به شکلی يکنواخت در ذيل هر مدخل نيامده است، و تنها در منابع انگليسی و فارسی پايان جلد دوم میتوان بدان دست يافت.