
کنار پياله چای را جايی دانستهاند که همه آدميان در آن به هم رسيدهاند و اگر نگاهی منطقهای داشته باشيم، مراسم چایخوری تنها آيين آسيايی است که به شهرت جهانی دست يافته و به همه جا نفوذ کرده است.
نويسنده «کتاب چای» معتقد است:
فلسفه چای
علم بهداشت است، چون بر تميزی اصرار میورزد
علم اقتصاد است، چون راحتی را در سادگی میبيند، نه در پيچيدگی و گرانبهايی
علم اخلاق است، چون به تعريف حس تناسب ما با گيتی میپردازد . . .
و بازنماينده روح حقيقی دموکراسی شرقی است، زيرا سليقه همه هواخواهانش را ـ فارغ از جايگاه اجتماعیشان ـ به سليقه نجيبزادگان نزديک میکند.
او برای بيان تاريخچه چای، آن را يک اثر هنری میداند که نياز به دستان هنرمند استادی دارد تا اصيلترين خصوصياتش را از آن بيرون بکشد. درست همانطور که نقاشی خوب و نقاشی بد داريم، چای خوب و چای بد هم داريم . . . اما هيچ يگانه دستوری هم برای آمادهسازی چای بینقص وجود ندارد، هر چايی که تدارک ديده میشود، فرديّت خودش را دارد، به قدر خودش به آب و حرارت وابسته است، خاطرات موروثی خودش را در ذهن میپروراند و روش مخصوص به خودش را برای روايت داستانش دارد. چای هميشه بايد زيبايی محض را در خود گنجانده باشد.
نويسنده پس از شرح پيوند ميان مکتب ذن و تائو با چای با زبانی هنرمندانه به معماری ويژه اتاق چای در فرهنگ ژاپنی میپردازد و میگويد:
سادگی اتاق چای و رهايیاش از عوامزدگی آن را به محرابی حقيقی برای فرار از رنجهای دنيای بيرون تبديل میکند، فقط و فقط در آنجا است که میتوان در کمال آرامش و راحتی خود را وقف ستايش زيبايیها کرد.
او در فصلی با عنوان درک هنر مینويسد:
شايد گذشته با ترحّم به فقر تمدن ما نگاه کند، اما قطعاً آينده به بیثمری هنر ما خواهد خنديد. ما با زايل کردن زيبايی در زندگیمان کمر به نابودی هنر بستهايم. ای کاش ساحر بزرگی پيدا میشد و از تنه درخت جامعه ما چنگی نيرومند میساخت که چلههايش تنها با انگشتان يک نابعه به طنين بيفتند.
باغبان گلکار بسيار انسانتر از گلچين قيچیبهدست است. ما دلواپسیهای باغبان در باره آب و آفتاب گلها، نبردش با آفتها، احترامی که برای شبنمها قائل است، نگرانیاش از دير روييدن غنچهها و شعف بیحدّش از ديدن درخشش زيبايی برگها را با خوشحالی به تماشا مینشينيم... هر که با روشهای اساتيد چای و گل آشنايی داشته باشد، حتماً متوجه شده است که آنها چقدر برای گلها تقدس مذهبی قائل هستند. اين اساتيد چيزی را تصادفاً جمعآوری نمیکنند، بلکه با دقت تمام، تکتک شاخهها يا ترکهها را گزينش میکنند و يک چشمشان هم به ترکيببندی هنرمندانهای است که در ذهن دارند.