ستارۀ شرق؛ زندگی و زمانۀ ام‌کلثوم، حنجرۀ عشق و انقلاب

ستارۀ شرق

زندگی و زمانۀ ام‌کلثوم، حنجرۀ عشق و انقلاب

محسن ابوالحسنی

نشر چشمه 1401

تب محبوبیت شعر و ترانه‌های عاشقانه هم بلافاصله بعد از جنگ جهانی دوم فروکش می‌کرد؛ اين جنگ نقطۀ عطف مهمی در ادبياتی بود که حالا ديگر به گفتمان تاريخ سياسی، اجتماعی و اقتصادی جهان عرب تبديل شده بود و شعارش بازگشت به خويشتن بود و تعهد به وطن....

مردمی که تا ديروز با حرف‌های عاشقانه مست و مسحور می‌شدند، در اين دوره گوش‌شان به آن کسی بود که از دردهای واقعی مصر حرف می‌زند و خود را به آيندۀ سياسی، اجتماعی و اقتصادی مردم متعهد می‌داند. حالا که ديگر مضامين رمانتيک دهۀ 1930 به شرايط فاجعه‌بار زندگی روزمرۀ جامعۀ مصر شباهتی نداشت، مردم و منتقدان شروع کردند به طرد و نقد تند و تيز هر آن کس که با جريان همراه نبود.

شعرهای عاشقانه و ترانه‌های پراحساس با برجسب‌هايی مثل «بی‌دغدغه»، «غيرواقعی»، «مبهم» و «فاقد جهان‌بينی» از دم تيغ می‌گذشتند...

دامنۀ اين تغييرات به ام‌کلثوم هم رسيد. او همان اوايل دهۀ 1930 دوباره تصميم به توليد و انتشار آثاری گرفت که گرايش بيشتری به توده‌های مردم داشته باشد و درد و حرف آن‌ها را بيشتر و بهتر از شعرها و آهنگ‌های رامی و قصبجی منعکس کند.

مونولوگ‌های عاشقانۀ او در دهۀ 1930 حالا تبديل شده بود به حرف‌های يک قهرمان ملی با ترانه‌های عاميانۀ تونسی و آهنگ‌های زکريا احمد که ريشه در فرهنگ بومی موسيقی عرب داشتند و اين رويه در طول جنگ جهانی دوم و بعد از آن وجه غالب کارنامۀ ام‌کلثوم شد.

در دهۀ 1940 .. يکی از اين ترانه‌ها «سَلوا قلبی» است که شوقی آن را سال 1914 به مناسبت ميلاد پيامبر اسلام نوشت و حالا به يک ترانۀ ملی – مذهبی با صدای ام‌کلثوم تبديل شده بود. نکته اين‌جا است که بعد از جنگ جهانی دوم، موج اعتراضات به حضور استعمارگران بريتانيايی به‌شدت افزايش پيدا کرد و مردم از هر فرصتی برای نشان دادن اين اعتراض‌ها استفاده می‌کردند.

ام‌کلثوم هم وقتی در کنسرت «سلوا قلبی» به اين سطر می‌رسيد که:

«وَ ما نَيل المطالب بالتمنّی/ و لکن تؤخَذُ الدنيا غلابا»

جو سالن را بيشتر شبيه تظاهراتی سياسی می‌ديد؛ حاضران با فريادهای خود توفانی از شور ملی به پا می‌کردند.

«وُلِدَ الهُدی» هم مثل «سلوا قلبی» خطابه‌ای ملی – مذهبی بود که در سطری از آن به عدالت‌خواهی پيامبر اشاره می‌کرد و می‌گفت:

«تو [پيامبر] فقير را در برابر ثروتمندان قرار دادی».